راهنمای سایت
سایت دارای صفحات مختلفی است لطفا از منوی پایین بر روی عدد صفحه مورد نظر کلیک کنید.
آدرس پیج اینستاگرام برای ورود به پیج اینستاگرام لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید.
Ghttps://instagram.com/rhytonmuseum?igshid=YmMyMTA2M2Y=
سایت دارای صفحات مختلفی است لطفا از منوی پایین بر روی عدد صفحه مورد نظر کلیک کنید.
آدرس پیج اینستاگرام برای ورود به پیج اینستاگرام لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید.
Ghttps://instagram.com/rhytonmuseum?igshid=YmMyMTA2M2Y=
اطلاعات این سایت رایگان می باشد درجهت استفاده دانشجویان رشته قلمزنی
مدیرو نویسنده وب سایت (سینا خاکی گشتی) دارای مدرک دیپلم رشته طلاوجواهر سازی و کاردانی رشته قلمزنی
شماره تماس 09130094998
با تشکر از مرکزعلمی وآموزشی دانشکده فنی اصفهان سروش شماره (2) پسران دانشکده محمد صیرفیان
وباتشکر از استادان قلمزنی استاد ناصر نیک خواه -استادخدابین-استادحسین اسدی و استاد ستوت
آیا ممکن است جامهای مارلیک گیلان ساخته تمدنی دیگر ویا مکانی دیگر باشد:
به عقیده من وبرخی از کارشناسان جامهای مارلیک گیلان ممکن است به دلایلی ساخته تمدنی دیگر ویا مکانی دیگر باشد با توجه به اینکه قوم آریایی و سکایی آمارد قوم جنگجویی بودند ممکن است این جام ها را در جنگ با قوم و مردمی دیگرغنیمت جنگی بدست آورده باشند.
ویابرای آنها هدایایی از قوم وتمدنی دیگر آورده باشند.
ونکته بسیار مهم و با اهمیت اشاره به گبر بودن این اجساد دفن شده دراین قبرها و یا در اصطلاح قبرهای گبری است که در آیین گبری اجساد با تمامی اسلحه جنگی و دارایی هایشان دفن می شداند وبه طور واضح جنگجو بودند وممکن است در جنگ از مکانی دیگر جام ها را به غنیمت گرفته باشند
ونکته بسیار مهم این است که در کنار این جام ها هیچگونه ابزار ساخت جام و قلمزنی و طلاو جواهر سازی پیدا نشده است.
قوم تالش باز ماندگان همان مردم باستانی میباشند که در تاریخ، نام آن را کادووس و کادووش مییابیم.
در کاوشهای باستان شناسی چندساله اخیر در منطقه ی تالش، محوطه های متعددی از جمله «وسکه» و «میانرود» در حوزه ی دره شفارود و «اسب سرا»، «مریان»، «تندوین» و «تول» در حوزه ی کرگانرود، مورد کاوش قرار گرفت که به آثار فراوانی از جمله ظروف سفالین، ابزار و ادوات رزم و شکار از جنس مفرغ و آهن، لوازم تزئین زیوآلات از جنس شیشه، در کوهی، خمیرشیشه، سنگ های تزئینی عقیق، طلا و مفرغ منتهی گردیده است. در میان ظروف مکشوفه، نمونه هایی دیده شده است که تنها جنبه ی تزئینی آنها موردنظر بوده است، اما مطالعه وتطبیق ساختار آنها با ظروف جوامع کوچ نشین که به کار دامپروری و اقتصادی مبتنی بر تولیدات دامی می پردازد، ما را تا حدودی به وضعیت اقتصادی و نوع معیشت آنها هدایت می نماید. مقایسه ویژگی های هنری اشیاء و مقابله ای آنها با محوطه های همزمان، ما را یاری می دهد تا در ارائه گاهنگاری محوطه ای که در آن کاوش انجام گرفته موفق باشیم.برخی از آثار فراوانی که در کاوش گورستان باستانی تول گیلان در سال 1381 کشف گردید، شاهکاری از هنر می باشند. از این میان جام طلای تول یکی از مهمترین آثار بدست آمده می باشد که در این مقاله به معرفی تخصصی آن می پردازیم. جام طلایی تول در دستان اسکلت یک زن به همراه سایر ادوات رزم کشف گردید. در حقیقت روحیه رزمندگی زنان در تالش باستان نشان از نقش سیاسی زنان در آن زمان دارد. جام مزبور با شماره اموالی 7544 دارای 9/8 سانتی متر ارتفاع و قطر دهانه 5/8 سانتی متر به وزن تقریبی 80 گرم می باشد. دارای نقوش مختلفی از جمله، نقش مارها و دایره های کوچک نمادی از خورشید و غیره هستند که هر کدام تداعی کننده نمادهایی هستند که در ادامه این تحقیق به آن اشاره خواهد شد.فن ساخت این شیء، ریخته گری و چکش کاری است. هر شیء، نماینده جامعه و زمان خود است و از آن جامعه اطلاعاتی را در اختیار می گذارد. گورستان های تالش در مساحتی بیش ار چهارصد هکتار پراکنده اند و این نشان می دهد که طوایف تالش در عصر آهن، هریک گورستان های مجزا از یکدیگر داشته اند. این قوم باستانی یا همان «کادوسیان»، در میان انبوهی از محوطه های جنگلی در ارتفاعات جنوب غرب گیلان سکونت داشته اند.درباره اصل و سرچشمه جام که در این تحقیق شرح آن آمده است، این مسئله مطرح می گردد که آیا این شیء در این محل تولید گردیده است و یا احتمالاً در جای دیگری ساخته شده و به این منطقه وارد گردیده است؟احتمال اینکه ظرف در خارج از منطقه ساخته شده و از محل دیگری بدین ناحیه وارد گردیده باشد بیشتر وجود دارد و یا به عبارتی منطقی تر می باشد. چرا که:1- این ظرف و نقشهای بکار رفته بر روی آن تک بوده و قابل مقایسه و مشابه با اشیایی که در منطقه بدست آمده است، نمی باشد. نقشهای بکار گرفته بر روی آن شباهنی با نقوش ظروف بومی این منطقه نداشته و تنها یک نمونه از آن تاکنون در حفاری منطقه بدست آمده است.2- دخالت افکار و باور داشتها در شکل بخشی این شیء تأثیر داشته است - تشابه زیاد آثار با آثار همزمان در گورستانهای نقاط همسو در دامنه های خشک البرز و در عین حال داشتن وضعیت واسطه ای اینگونه دره ها بین فرهنگ البرز خشک و محوطه های عرضی البرز مرطوب. بعنوان مثال تعداد زیادی جام در حفاری مارلیک و اطراف آن در نواحی گیلان و مازندران که حوزه تمدنی مارلیک بوده، بدست آمده است در صورتیکه در این منطقه باستانی کشف تعدد جامها مشاهده نمی گردد.امارت نشین تول همزمان با مارلیک یعنی حدود قرن هفتم و هشتم پیش از میلاد، دوره شکوفایی فرهنگی خود را می گذرانده و در قرن هشتم پیش از میلاد که قدرت نظامی دولت اوراتو و تالش روسیه بخش وسیعی از شمال غرب ایران را تحت سیطره ی نظامی و فرهنگی خود درآورده بود، ناگزیر تأثیر و نفوذ فرهنگ غالب را پذیرفته و محتملاً تحت حمایت آنان قرار داشته است
تالش (به تالشی: تولش / Tolış) نام کلی مناطقی است که وطن اصلی تالشان بوده[۱] و شامل سرزمینهایی است که تالشان بیشینهٔ جمعیت را تشکیل میدهند و از لحاظ تاریخی و اجتماعی جزو سرزمین آنان باشد. تالش مشتمل بر منطقهای در ایران (استانهای گیلان و اردبیل) و جمهوری آذربایجان (تالش گشتاسبی) است.[۲]
همچنین تالش نام قومی ایرانیتبار[۳][۴][۵][۶][۷][۸] است که سکونتگاه اصلی آنها از البرز غربی در جنوبشرقی جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا شمالغربی استان گیلان و استان اردبیل در ایران ادامه دارد. منطقهٔ شمالی تالش را ولایت گشتاسفی[۹](تالش گشتاسبی) نامیده میشد که امروزه در جمهوری آذربایجان قرار دارد.
منطقهٔ تالش از جنوب به سپیدرود در امامزاده هاشم و در شمال به جلگهٔ ارس-کورا در جنوب جمهوری آذربایجان امتداد دارد. زبان تالشی، شاخهای از زبانهای ایرانی شمالغربی میباشد.[۱۰]
جمعیت منطقهٔ تالش حدود ۱٫۵ میلیون نفر است. هرچند تعداد کل تالشتبارها بیش از ۲ میلیون نفر میباشد.
قوم تالش باز ماندگان همان مردم باستانی میباشند که در تاریخ، نام آن را کادووس و کادووش مییابیم، تاریخ چند هزار ساله تالش و سیر تحولات اجتماعی وفرهنگی آن مردم در طول تاریخ نشان دهنده آن است که کمترین توجه به آنها شده در نقاط ییلاقی و نیمه ییلاقی آثاری وجود دارد که بیانگر تمدنی ناشناخته است. کهنترین اثر مکتوب که از ایران باستان بدست ما رسیده اوستا کتاب دینی زرتشت، پیامبر ایرانی است. از روی آن نوشتهها با نام اقوامی چون تپور، گل، کادووس، امارد، کاسپی و غیره برخورد میکنیم. برای روشن شدن موضوع، کشفیاتی که از گورستان مردگان مریان و تول تالش بدست آمده، نشانگر تمدن تالش هاست. (مشکور دراین باره نوشته: حدود سه هزار سال پیش از میلاد، مردم ایران به وجود مس آگاهی پیدا کردند و کمی بعد بااختلاط مس و قلع، مفرغ اختراع شد. در همین اوان خنجر ساخته شد که اهالی تالش و لرستان از این وسیله استفاده زیاد میکردند). در دوران باستان به علت جنگاوری و دلیری و میهنپرستی کمنظیر این قوم، آنان راجهت نگهبانی از نقاط سوقالجیشی به مرزها میفرستادند. تحولات درسرزمین کادووسیان هنگامی رو به اوج میگذارد که کادووسیان پس از سالها مبارزه در برابر دولتهای ماد و هخامنش و مهاجمین، سرانجام در حدود سالهای ۳۶۰ پیش از میلاد از اردشیر سوم شکست خورده و استقلال خود را از دست میدهند و به تبع ان گلها و اماردنها استقلال مییابند. این دو قومی بودند که در کنار کادووسیان زندگی میکردند وقتی به قدرت رسیدند کادووسیان را در معرض فشار قرار دادند. نیرومند شدن قوم گل و دیلم و اماردن در سرزمین کادوسیان باعث ناتوانی کادووسیان شد که متعاقب آن به ناچار خودرا در حمایت از دولت هخامنشیان میبینند ولی این حمایت چند صباحی طول نکشید و با حمله اسکندر به ایران و سرنگونی دولت هخامنشیان، ارکان دولت از هم پاشید. سپس با تشکیل دولت سلوکیان باز از قوم کادووس نامی برده نمیشود. گیرشمن در تاریخ ایران مینویسد:داریوش دوم (۴۲۴–۴۰۵ ق. م) در اواخر عمر رهبری نبرد با کادوسی هارا بر عهده گرفت و اندکی بعد هم مُرد و تاج سلطنت را برای پسر ارشدش اردشیر دوم بر جای نهاد. (بین اردشیر دوم ۴۰۵–۳۵۹ ق. م نیز با کادوسیان جنگی درمیگیرد که نتیجه خاصی ندارد) اردشیر سوم(۳۵۹–۳۳۸ ق. م) با قاطعیت هر چه تمام تر، کادوسیها را سرکوب کردو قیام ساتراپها را فرونشاند.
این بی گفتگو است که نشیمن کادوسیان در کوهستان شمال شرقی آذربایجان، در آنجا میبوده که اکنون نشیمن تالشان است. میباید گفت: نه کادوسیان از میان رفتهاند و نه تالشان از جایی دیگر به جای ایشان آمدهاند. این تالشان فرزندان و بازماندگان همان کادوسان میباشند و نام «تالش» دیگر شده از نام «کادوس» میباشد.[۲۰]
آثار به جای مانده در تالش حاکی از آن است که روابط بسیار نزدیکی بین کادووسیان و اشکانیان وجود داشتهاست.
لوح گلی تصویر نوازنده مارلیک
مارد یا مارد (به زبان سکایی: آمارد، Āmārd؛ به زبان پهلوی (اشکانی): آمویی، Āmui)، نام یک تبار باستانی است که به مردمان داهه و سکایی و پارسی پیوند داده شدهاست. هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائیها (daens)، دروپیکها (dropiques)، و ساگارتیها (sagarties) به عنوان پارسهای کوچنشین و صحراگرد یاد کردهاست.[۱] پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کردهاست.[۲] استرابون به این قوم در جنوب دریای مازندران اشاره نمودهاست.[۳] به گزارش دانشنامه ایرانیکا فرهاد اول اشکانی (۱۷۶-۱۷۱ قبل از میلاد) با هدف گسترش کنترل اشکانیان بر البرز و گسترش جاده شرق به غرب ماد، سرزمین آمارد را فتح کرد. این موفقیت با الحاق قبلی هیرکانی به پادشاهی اشکانیان آماده شده بود. فرهاد اول اشکانی آماردیها را در خاراکس (گرمسار)، در نزدیکی گذرگاه دروازههای کاسپین که ماد را به پارت متصل میکند، ساکن کرد. احتمالاً وظیفه مهاجران تأمین امنیت جاده بوده است.[۴] به گفته ویلفرد مادلونگ، تپورها که در ابتدا در قسمت جنوب شرقی منطقه زندگی میکردند، در اوایل تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند، آماردها توسط اسکندر بزرگ و بعداً توسط پارتیان شکست خوردند و در قرن دوم پیش از میلاد آنها را در اطراف ری اسکان دادند. قلمرو سابق آماردها توسط تپورها اشغال شده بود. بطلمیوس در ناحیه شرق دیلم در ساحل دریای مازندران تنها از تپورها یاد میکند. دیلم بخش کوهستانی گیلان بود.[۵] به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق.م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[۶] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق.م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد
تصویر جامهای مارلیک گیلان این جام های طلا همگی جامهای چراغعلی تپه مارلیک گیلان هستن
جام مارلیک گیلان جام گاو بالدار
جام مارلیک گیلان
لطفا این جام را با جام مارلیک گیلان اشتباه نگیرید
این ریتون یا جام جام شیر بالدار هخامنشی همدان است
جام مارلیگ گیلان جام زندگی
جام مارلیک گیلان جام شیردال
جام مارلیک گیلان جام اژدهای دوسر
جام مارلیک گیلان جام کرکس
جام مارلیک گیلان جام موبدان
جام مارلیک گیلان جام غزال
جام مارلیک گیلان جام الکتروم یا اسب تک شاخ
جام مارلیک گیلان جام الکتروم
جام تنگ طلا مارلیک
جام مارلیک گیلان
جام مارلیک گیلان
جام مارلیک گیلان جام به سرقت رفته
جام مارلیک گیلان جام نقره با نقش چلیپا
جام مارلیک جام نقره با نقش گوزن
جام مارلیک گیلان
انواع سبک های قلم زنی
هنر قلمزنی سابقه ای بس طولانی و تاریخی دارد و یکی از رشته های هنرهای سنتی ایران است که در دسته بندی،در ردۀ هنرهای صناعی و در گروه فلز کاری قرار دارد. این هنر گرانمایه و زیبا که بیانگر فرهنگ و تمدن قوم ایرانی است ابتدا به صورت حجاری در بدنه کوهها و روی سنگهای ساختمانی کاخهای پادشاهان و بناهای تاریخی و حتی در دوران غارنشینی دیده شده است. بعدها هنر حجاری، تبدیل به حکاکی و سپس قلمزنی گردیده و نقوش و تصاویر از روی سنگهای ساختمانها و بدنه کوها به روی سنگ های قیمتی مخصوصاً عقیق منتقل گردید و «حکاکی» نامیده شد. عاقبت فلزات از جمله طلا و نقره و مس و برنج و فولاد زمینه اصلی این نقوش و خطوط زیبا و دلپسند قرار گرفته و هنر«قلمزنی» نام گرفت. و یا به عبارت دیگر ایجاد خطوط و نقوش به وسیله قلم یا ضربه چکش و بر روی اجسام فلزی.
انواع سبکهای قلمزنی
۱. برجستهکاری
در این نوع قلمزنی ابتدا پشت کار را قیر کرده، سپس طرح را روی کار کاربن میکنند و با استفاده از قلم نیمبر طرح را تثبیت میکنند. پس از تثبیت طرح، قیر را از پشت کار خارج کرده و این بار سطح پردازش شده را قیر اندود کرده و توسط قلمهایی که عبارتاند از قوشه، کف رو، کف تخت و... ظرف را برجسته میکنند.
خطوط نیمبر شده در پشت کار، راهنمای عمل قلمزنی است. پس از اینکه عمل برجستهکاری صورت گرفت، مجددا قیر را به سمت اولیه برگردانده و در این مرحله روسازی و زمینه کردن کار انجام میشود.
۲. نیمه برجستهکاری
در این قلمزنی به جای استفاده از قلمهای برجسته کاری از قلمهای معمولی استفاده میشود و به جای اینکه کار را از پشت برجسته کنند، از طرف مقابل آن قدر زمینه را پایین میبرند که سطح پردازش شده نمایان شود.
۳. ریزه قلمزنی
در این روش، کار پس از قیر شدن طراحی شده و سپس نیمبر و روسازی و زمینه میشود که دارای برجستگی نیست و بیشتر از طرحهای گل و مرغ اسلیمی و... استفاده میشود.
۴. حکاکی
در این روش کار، به جای استفاده از چند قلم تنها از یک قلم استفاده شده و این قلم، عمل قلمزنی را انجام میدهد. در واقع در این نوع قلمزنی، با استفاده از قلم تیزی گوشت فلز کنده میشود.
۵. مشبککاری
در این روش به جای اینکه مثل ریزه قلمزنی زمینه بزنند یا مثل برجستهکاری زمینه را بخوابانند، زمینه را از سطح فلز جدا میکنند. از این روش معمولا در قدیم در ساخت چراغهای فانوسی و محلهایی که قرار است از آنها آب عبور کند استفاده میشد.
بیشتر فرآوردههای فلزی که ظرف یک قرن اخیر در ایران ساخته شده از مس است که بسیاری از این فرآوردهها برای مصارف روزانه ساخته شده و بدون تزیین هستند و عنصر اصلی زیبایی آنها همان شکل آنها است ولی ظروف مسی که ارزش نمایشی بیشتری داشتهاند معمولا مورد توجه صنعتگران و هنرمندانی چون قلمزن و کندهکار و گاه برجستهکار قرار گرفتهاند.
اصفهان همیشه از مراکز مهم هنر قلمزنی ایران بوده و هست و در حال حاضر بیشترین تعداد کارگاههای صنایع دستی اصفهان را کارگاههای قلمزنی مس و برنج تشکیل میدهد و تعداد شاغلین این رشته نسبت به سایر رشتهها بیشتر است.
دامنهی هنر فلزکاری در ایران بسیار وسیع است؛ از جمله میتوان از هنر مشبککاری نام برد که وسایلی از قبیل فانوس، آباژورهای پرنقش و نگار مسی و برنجی، بخوردان، گلدان و پوشش بطری را شامل میشود. مواد اولیهی اصلی مورد مصرف سازندگان فرآوردههای مس و برنج شامل مس، برنج و آلیاژهای این دو است.
ابزار کار صنعتگران این رشته از دو دسته تشکیل میشود؛ یک دسته ابزاری که در مرحلهی ساخت محصولات مورد مصرف قرار میگیرد مانند دستگاه خمکاری، فرچه، کوره برقی، سندان و چکش. دستهی دیگر ابزاری هستند که در مرحلهی قلمزنی مورد احتیاج است مانند دستگاه قیر آبکنی، پرگار، انواع قلم آهنی، چکش و...
تپه مارلیک یا چراغعلی تپه
تصویری از محل پیدا شدن جامهای طلا و نقره مارلیک
این تصویر متعلق به یک گور یا قبر است که جام مارلیک در آن کشف شده است
یک محوطهٔ باستانی در کرانهٔ خاوری سفیدرود و در درهٔ «گوهر رود» از توابع رودبار در استان گیلان است. تپه مارلیک بقایای به جای مانده از تمدن باستانی متعلق به دست کم 1000 سال پیش از میلاد است. پژوهشگران گمان میبرند که این تپه آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان مردمان آمارد بودهاست. همچنین جام مارلیک به عنوان نماد قوم آمارد در گیلان شناخته میشود.
چراغعلی تپه مارلیک (روستای نصفی) مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است و درشهرستان رودبار، رحمت آباد بلوکات واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ دی ۱۳۵۶ با شمارهٔ ثبت ۴۲۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نام مارلیک
گروهی از پژوهشگران نام مارلیک را برگرفته از واژگان «مار» و «لیک» (سوراخ) میدانند و دلیل این نامگذاری را انبوه مارهایی که در گذشته در آن زندگی میکردند میدانند. گروهی دیگر مارلیک را برگرفته از نام قوم آمارد میشمارند. آنها مارلیک را ساخته شده از ۲ واژه «مارد» (اشاره به آماردها) و «لیک» (قوم) میدانند. اگر این نظریه درست باشد این تمدن به مردم آمارد تعلق دارد.
آمارد، اَمارد، یا مارد (به زبان سکایی: آمارد، Āmārd؛ به زبان پهلوی: آمویی، Āmui)، نام یک تبار باستانی آریایی و سکایی است که در شمال ایران، بهویژه از رودبار تا آملو در کرانهٔ سفیدرود، زندگی میکردهاند. آماردها، مردمی جنگجو و خودپا بودهاند.[۱]آماردها، به گفتهٔ ریچارد فرای،[۲] آملی کورت[۳] و کریستوفر برونر،[۴] آریایی بودهاند، و به مردمان سکا و داهه پیوند داده شدهاند.[۵] نام شهر امروزی آمل برمیگردد به زندگی آنان در آن گستره. همچنین آن که دو آمل، یکی در مازندران و دیگری در گسترهٔ آمودریا، جای داشتهاند.[۲]
نامهای «آمل» و «آمودریا»، از آماردها گرفته شدهاند. نام گذشتهٔ سفیدرود در گیلان نیز، «آمرد» بودهاست. زمانی آماردها با اسکندر مقدونی جنگیدند، و زمانی بهدستفرهاد یکم،به سوی قفقاز کوچانده شدند. از بازماندههای برجستهٔ تاریخی ایران که با مردم آمارد پیوند دارند، تپهٔ مارلیک[۶] و تختهسنگهای هرازرود هستند. هنر پیشرفتهٔ سفالگری و زرگری آماردها را در آنجا میتوان دید.
عزّتالله نگهبان (زاده ۱۳۰۰ - درگذشته ۱۶ بهمن ۱۳۸۷) باستانشناس و استاد باستانشناسی در دانشگاه تهران بود. برخی او را «پدر باستانشناسی ایران» نامیدهاند.[۱][۲][۳][عدم مطابقت با منبع]
عزتالله نگهبان، در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در اهواز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دبستان جمشید جم و دبیرستان فیروز بهرام و مدرسه فنی آلمانی در تهران به پایان برد.
او در سال ۱۳۲۸ در رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۲۹، وارد مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو شد و در مدت چهارسال مدرک فوق لیسانس این دانشکده را از آن خود کرد. طی این سالها با راهنمایی رونالد مککان به بررسی سیر سفال نخودیرنگ در منطقه خوزستان پرداخت و اطلاعات بسیاری در این زمینه جمعآوری کرد که حاصل آن را در نهایت در رساله خود تدوین کرد.
مهمترین سهم وی در پیشبرد باستانشناسی ایران، ایجاد کارگاه دایمی در دشت قزوین برای فعالیتهای باستانشناختی دانشگاه تهرانو تربیت دانشجو در این کارگاه است. او با پشتکار فراوان و روحیه خستگیناپذیر، موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه محمدآباد خره شد. این مکان منحصر به فرد به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی برای پیشبرد اهداف باستانشناسی در ایران تربیت میشدند.
نگهبان، یکی از سرسختترین مدافعان منظمکردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بودهاست. بسیاری او را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانند. نگهبان در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، مقالهای ارائه داد و در آن مادهای پیشنهاد کرد که بر اساس آن خرید و فروش اشیای باستانی به صورت غیرمجاز و از طریق قاچاق ممنوع اعلام شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه کرد. وی با ارائه این مقاله، نقش اساسی در تصویب قطعنامه محکومکردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت.
عزتالله نگهبان، بیشترین میزان طلا را در حفاریهای باستانشناسی ایران بدست آوردهاست و کاوشهای وی در قالب مقاله، گزارش و کتاب، همواره مورد توجه باستانشناسان بودهاست.
فعالیتهای باستانشناسی نگهبان باعث شدهاست تا به وی لقب پدر باستانشناسی ایران داده شود.
عزتالله نگهبان در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از مدتها بیماری در آمریکا درگذشت.
قلمزنی معاصر ایران امروزه بیشتر در شهرهای اصفهان، تهران و شیراز انجام می شود. جنس ظروف و لوحه های قلمزنی شده بیشتر از مس و برنج می باشد، نقوش مورد استفاده نیز معمولا از نقوش دوره های ممتاز و برجسته قلمزنی در تاریخ ایران است.
البته در بین هنرمندان معاصر این رشته کارهای جدیدی با الهام از این دورانها انجام شده است که مشاهده و مطالعه این آثار در گنجینه های کشور، به ویژه گنجینه صنایع دستی معاصر ایران، سازمان میراث فرهنگی، تماشاگه تاریخ در تهران به هنرجویان توصیه می شود.
از اساتید معروف و معاصر هنر قلمزنی آقایان : مرحوم دهنوی، علاقه مندان، ظریف، هاکوپیان، نامجو، فیناستیان و ... می باشند. در این بخش شما را با زندگی سه تن از این عزیزان آشنا می کنیم.
استاد محمود دهنوی در سال ۱۳۳۴ به استخدام اداره کل هنرهای زیبا در آمد و بیش از ۲۶ سال کارگاه قلمزنی این اداره را با هدف توسعه، تعلیم و احیای این رشته اداره نمود و پس از دوران بازنشستگی چند سالی در دانشگاه هنر و دانشکده هنر دانشگاه الزهرا به تدریس هنر قلمزنی و طراحی سنتی پرداخت. نمایشگاههای متعددی از آثار استاد در داخل و خارج از کشور برگزار شده است. استاد محمود دهنوی بعد از ساخت ضریح حضرت رضا (ع) در سال ۱۳۸۰ وفات یافتند.
زنده یاد استاد مرحوم محمود دهنوی متولد ۱۳۰۵
اصفهان
شکل ۱ |
استاد ۸ ساله بود که در کارگاههای قلمزنی به آموختن و کار در این رشته مشغول شد. ذوق، اشتیاق و استعداد سرشار او باعث شد که به زودی مستقل شود و به اداره کارگاههای قلمزنی بپردازد. طراحی را از مکتب مرحوم استاد حاج مصورالملک فرا گرفت و به توصیه ایشان، سالها نقوش بناهای تاریخی اصفهان را مورد مطالعه قرار داد. در ادامه این بررسیها تحقیق درباره طرحها و نقوش ادوار تاریخی ایران، (هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و سلجوقیان) را شروع کرد. او بر این اعتقاد بود که قلمزن باید ابتدا از گذشتگان پیروی کرده و بعد از بهره گیری و آشنایی کامل با آثار و سبکهای گذشته، نوآوری کند. او هنرمندی بود که توانست قلمزنی و زرگری دوران هخامنشی و ساسانی را که ناشناخته مانده بود با همانندسازی آثار آن دوره، کشف و احیا کند.
سی تا چهل قطعه از این آثار و همچنین آثاری به شیوه دوره سلجوقی که تلفیقی از برنج و نقره می باشد در موزه هنرهای ملی ایران نگهداری می شود. ضمن خلق این آثار، استاد با الهام از دورانهای تاریخی هنر ایران، آثار بدیعی در رشته قلمزنی خلق
شكل ۲ کرده است. |
۱- در شهر کرمان با استفاده از قلمهایی که نوک آنها به شکل طرح کامل یک نقش، مانند یک گل کامل ساخته شده، سیتیها و ظروف کاربردی قلمزنی می شود .
۸۵
استاد احمد فیناستیان، متولد ۱۳۱۶- اصفهان
در اصفهان از ۸ سالگی نزد استاد محمود فرشی زاده قلمزنی را آغاز کرد و پس از ۱۰ سال تجربه اندوزی به تهران آمد و مدت پانزده سال نیز زیر نظر استاد دهنوی، فراگیری قلمزنی را ادامه داد. ایشان از سال ۱۳۴۵ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر میراث فرهنگی کنونی) در آمد و اکنون مدیریت کارگاه قلمزنی میراث فرهنگی را به عهده دارد، همچنین در دانشگاه سوره و دانشکده میراث فرهنگی و گردشگری، مشغول به تدریس است. آثار استاد فیناستیان در موزه چهل ستون اصفهان، موزه هنرهای ملی ایران و میراث فرهنگی نگهداری می شود.
شکل ۴
(الف)
(ب)
شکل ۵ - استاد فیناستیان، جنس برنج، روش نیم منبت، زمینه پر، سبک سلجوقی، ارتفاع ۲۹ سانتیمتر، دهانه ۹ سانتیمتر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
۸۷
استاد محمدرضا پوشیده نامجو متولد ۱۳۲۲- رشت
از ۱۰ سالگی فراگیری قلمزنی را نزد استاد علاقه مندان شروع کرد. سپس تحت نظارت استاد دهنوی آن را ادامه داد. ۱۵ ساله بود که قلمزنی را به طور مستقل آغاز کرد. در سال ۱۳۴۷ |
و به استخدام وزارت فرهنگ و هنر - میراث فرهنگی کنونی درآمد و تاکنون در این سمت مشغول به کار است. او آثاری را با تلفيق روش و نقوش دوران ساسانی، صفوی و سلجوقی خلق کرده است. این آثار زیبا و نفیس در موزه بهارستان و میراث فرهنگی
نگهداری می شود. از ابتکارات استاد نامجو در هنر قلمزنی روش به کارگیری و استفاده از قلمها، در اجرای نقوش خط و خوشنویسی است.
استاد از سال ۱۳۶۴ در دانشگاه هنر و دانشکده هنر دانشگاه الزهرا مشغول تدریس بوده و در تعداد زیادی نمایشگاه نیز شرکت داشته است. ایشان در سال ۱۳۷۸ با حضور در بخش هنرهای قرآنی در نمایشگاه بین المللی قرآن، لقب «خادم قرآن» را به خود اختصاص دادند.
شکل ۶
شكل ۷ استاد نامجو، جنس برنج، روش منبت، سبک ساسانی، ارتفاع ۱۹ سانتیمتر، دهانه ۹ سانتیمتر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
کاسه زرین میخینگار از آثار باستانی دوران داریوش اول یا دوران داریوش دوم (بین سالهای ۵۲۲–۴۸۶ یا ۴۳۲–۴۰۵)پیش از میلاد است که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود. ارتفاع این کاسه ۱۱٫۱ سانتی متر میباشد. طرح این کاسه "طرح خیارهدار" میباشد. در بالای این کاسه به صورت گرداگرد با سه نوع خط میخی پارسی، عیلامی و بابلی نوشتاری حک شده است. متن این نوشتار این است: داریوش، شاه بزرگ.
کاسه زرین میخینگار | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کلی | |
نام | کاسه زرین میخینگار |
دوره | هخامنشیان |
تاریخ ساخت | بین سالهای ۵۲۲–۴۸۶ یا ۴۳۲–۴۰۵ (پیش از میلاد) |
منسوب به | داریوش اول یا دوران داریوش دوم |
محل نگهداری | موزه متروپولیتن نیویورک |
کاربرد | جام، کاسه |
اطلاعات فیزیکی | |
جنس | طلا |
اندازه | ۱۱٫۱ سانتی متر (ارتفاع) |
ویژگی بارز | طرح خیارهدار دور جام |
در بالای این کاسه به صورت گرداگرد با سه نوع خط میخیپارسی، عیلامی و بابلی نوشتاری حک شده است. متن این نوشتار این است: داریوش، شاه بزرگ. |
تکوک شیر غران از آثار باستانی دوره هخامنشی است که در طی کاوش های متعدد در هگمتانه (همدان امروزی) کشف شد. این تکوک دارای یک ظرف مخروطی شکل و یک شیر است که در حال نعره کشیدن است. ظروف مجرادار شاخی شکل با سر جانداران، پیشینه تاریخی و سابقه طولانی در شرق نزدیک، یونان و ایتالیا دارد. این تکوک همانند تعداد دیگری از تکوکهای دوره هخامنشی، دارای ویژگی قائم بودن زاویه محور حیوان با ظرف است. در این تکوک قطعات با لحیم کاری به هم وصل شدهاند و این عمل از دید بیننده پنهان است، این مهارت، شیوه بسیار عالی و فنی هنرمندان هخامنشی را بازگو میکند. شیر غران یکی از نمادهای هنرورزی در تزئینات آثار به جا مانده از دوره هخامنشیان است
هَگمَتانَه، (پارسی باستان: 𐏃𐎥𐎶𐎫𐎠𐎴؛ پارسی باستان: Hagmatāna؛ پارسی میانه: همتانHamatān[۲]؛ پارسی نو: همدان، به معنی «جایِ بههمآمدگان»، «جای گردآمدگان») پایتختمادها، پایتخت تابستانی هخامنشیان، و ساتراپنشین ماد از هخامنشیان تا ساسانیان بود.[۳] یونانیان هگمتانه را اِکباتان میخواندند.
این شهر کهن، نخستین پایتخت ایران بوده و به همراه آتن در یونان و رم در ایتالیا وشوش در خوزستان، از معدود شهرهای باستانی جهان است که همچنان زنده و مهم ماندهاست. هرودوت این شهر را ساخته دیااکو دانسته و گفتهاست که هفت دیوار داشته که هر کدام به رنگ یکی از سیارهها بودهاند.
دانشنامه ایرانیکا بنیانگذاری ماد را سال ۷۰۸ پیش از میلاد به مرکزیت هگمتانه و توسط دیاکو ذکر میکند.[۴]
در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، ایشتوویگو شاه ماد از کوروش هخامنشی شکست میخورد و پیرو آن هگمتانه به تسخیر کوروش در میآید.[۴]
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، داریوش سوم کشته شده و هگمتانه فتح میشود. همچنین تخت جمشید به وسیله اسکندر مقدونی ویران شده و حکمرانیهخامنشیان پایان میپذیرد.[۵]
تکوک طلایی بز کوهی هگمتانه از آثار باستانی دوره هخامنشی است که درهگمتانه کشف شدهاست. این ریتون به شکل سر یک بز کوهی ساخته شدهاست. تکوک طلایی بز کوهی هگمتانه در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
هگمتانه | |
---|---|
![]() تکوک طلایی بز کوهی هگمتانه از دوران هخامنشیکه در هگمتانه کاوش شده و اکنون در موزهٔ ملی ایران نگهداری میشود. | |
نام | هگمتانه |
کشور | ![]() |
استان | همدان |
شهرستان | همدان |
اطلاعات اثر | |
نام محلی | تپه هگتانه |
نامهای دیگر | اکباتان، قصر هفتحصار |
دیرینگی | مادها |
دورهٔ ساخت اثر | مادها |
بانی اثر | دیاکو |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۲۸ |
تاریخ ثبت ملی | ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ |
شاهنشاهی هخامنشی (پارسی باستان: Xšāça، «شاهنشاهی» - ۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد)، معروف به امپراتوری پارس در ادبیات غربی، یک شاهنشاهی باستانی ایرانی بود که به دست کوروش بزرگ بنیاد نهاده شد. این دولت تقریباً همه جهان متمدن آن روز را دربرمیگرفت و از این رو، شاهنشاهی هخامنشی نخستین و تنها حکومتی بود که همه جهان را برای بیش از دو سده یکپارچه کرد. امپراتوری ایران در اوج گستره خود در سال ۴۸۰ پیش از میلاد هشت میلیون کیلومتر مربع، از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی، وسعت داشت که آن را تبدیل به وسیعترین امپراتوری باستانی تاریخ جهان کرد.
این شاهنشاهی بر مردمان گوناگون از ملل و با ادیان مختلف فرمان میراند و اقوام بسیاری با آداب و رسوم خاص خود در قلمروی هخامنشی زندگی میکردند و فرهنگ ایالتی و قومی خود را پاس میداشتند. در حقیقت مشخصه مهم این دولت احترام به آزادی فردی و قومی و بزرگداشت نظم و قانون و تشویق هنرها و فرهنگ بومی و همچنین ترویج بازرگانی و هنر بود.[۱۱] کارل شفُلد مینویسد: «تمدن بزرگی مانند تمدن هخامنشی را نمیتوان از روی تأثیراتی که پذیرفته درک کرد. واقع آن است که اهمیت این چنین تمدنی دقیقاً در توانی است که آن را به حل و جمع همهٔ این اجزای مختلف در کلیتی واحد قادر ساختهاست.»[۱۲]
پارس، در جنوبغرب فلات ایران، منطقهای بود که خاندان هخامنشی در آن پا گرفت.[۱۳] پس از چند سده حکومت بر این منطقه، یکی از اعضای این خاندان به نام کوروش دوم، شاهنشاهی ماد (ایران و میانرودان شمالی)، پادشاهی لیدی وامپراتوری بابلنو را فتح کرد و شاهنشاهی هخامنشی را بنیان گذاشت. دولتی که او بنیان نهاد، بیش از دو سده بر تقریباً همه جهان متمدن آن روز فرمان راند، تا اینکه در نهایت توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فتح شد.[۱۴][۱۵]اسکندر تنها چند سال پس از فتح امپراتوری درگذشت که همین مسئله باعث از بین رفتن یکپارچگی سرزمینهای سابق امپراتوری هخامنشی گردید و دیگر هرگز این سرزمینها زیر یک پرچم متحد نشدند. سلوکوس و بطلمیوس، از سرداران اسکندر، کسانی بودند که بزرگترین قسمتهای قلمروهای هخامنشی را مال خود کردند و البته چندین و چند دولت مستقل دیگر نیز پس از مرگ اسکندر یا به مرور سر برآوردند. در نهایت، یک و نیم سده بعد ایرانیان مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و شاهنشاهی اشکانی را در فلات ایران بنیان گذاشتند.[۱۳]
شاهنشاهی هخامنشی به یک نمونه موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر حکومت متمرکز، سیستم جادهای و پست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط امپراتوریهای پسین تقلید شد.[۱۶] در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آنتاگونیست تاریخ یونانو همچنین رهاییبخش یهودیانِ بابل به یاد آورده میشود. میراث این دولت و رد پایش بر روی تاریخ جهان از قلمروی آن بسیار فراتر رفت و بر روی تاریخ نظامی، فرهنگی، اجتماعی و دینی دنیا تأثیر چشمگیری گذاشت.[۱۷] فتح یهودیه توسط ایرانیان باعث این شد که شاهنشاهی هخامنشی در متون دینی یهودیان ومسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار شود. تکامل مزدیسنا در این دوره باعث گسترش آن از شرق تا غرب گردید و همچنین میراث هخامنشی نقش پررنگی در سیاست و جنبشهای تاریخ معاصر ایران بازی کرد.[۱۸]
ایلام (به فارسی باستان: اووْجه، هووجه 𐎢𐎺𐎩 (Ūvja)[۱]) نام یک تمدن در منطقهای است که بخش بزرگی در جنوب غربی فلات ایران را در پایان هزارهٔ سوم قبل از میلاد در بر میگرفت و در دورهٔ هخامنشیان به منطقه جغرافیایی سوزیانا شوش (Susa) کاهش یافت. ایلامیان کشورشان را «هَلتَمتی» (Ha(l)tamti/Hatamti) بهمعنی «سرزمین خدا» میخواندند، اکدیان بدان «اِلامتو» (Elamtu) میگفتند و سومریان آن را با اندیشهنگاشت NIM به معنای «بالا و مرتفع» مینوشتند.[۲] در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستین شاهنشاهی ایلامی در شوش (در جنوب غربی ایران) تشکیل شد.[۳]
در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستین شاهنشاهی ایلامی در شوش (در جنوب غربی ایران) تشکیل شد.[۴] سفالینههای نقاشی شده متعلق به حدود ۳٬۵۰۰ پیش از میلاد درشوش واقع در ایلام بیانگر دورهای پیشرفته از طرحهای هندسی، ایجاد سبک خاص از انسان و شکلهایی از جانوران در آنها میباشد.[۵]
در حدود ۲٬۷۰۰ پیش از میلاد پادشاهی ایلام به پایتختی شوش تشکیل گردید. همچنین در حدود ۲٬۰۹۴ تا ۲٬۰۴۷ پیش از میلاد ایلام توسط شولگی پادشاه دوم سلسله سوم اور تسخیر گردید و بعداً در سال ۲٬۰۰۴ پیش از میلاد سلسله سوم اور توسط ایلام واژگون میشود.[۵]
در سال ۶۳۹ پیش از میلاد آشوربانیپال شاه آشور، ایلام را شکست داد و شوشرا غارت کرد. پس از این جنگ، ایلام هرگز به عنوان یک قدرت مستقل ظاهر نگردید.[۵]
ایلامیان از آغاز دوره پیش ایلامی تا پایان دوره ایلام نو، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت میکردند.[۵] در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستین شاهنشاهی ایلامی در شوش (در جنوب غربی ایران) تشکیل شد.[۶]
مَرودَشت شهری در شمال استان فارس و مرکز شهرستان مرودشت است. این شهر در ۴۰ کیلومتری شمال شیراز واقع شده و آب و هوای آن کوهستانی و معتدل است. جمعیت این شهر بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۱۴۸٬۸۵۸ تن است.[۱] مرودشت هماکنون دومین شهر پرجمعیت و چهارمین شهر بزرگ استان فارس میباشد[۲] و با سرعت بالایی در حال گسترش است. پتانسیل بالای گردشگری و توریست از ویژگیهای این شهر است.[۳]
مرودشت از شهرهای شمالی استان فارس، با ارتفاع ۱۶۲۰ متر بالاتر از سطح دریاو مساحت ۴۶۴۹ کیلومتر مربع است. وجود ابنیه تاریخی از جمله تخت جمشید و نقش رستم و… در این شهر به ان موقعیتی ممتاز بخشیدهاست.[۴]
جام نقرهای زن ایلامی | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کلی | |
نام | جام نقرهای زن یا ایزدبانوی ایلامی |
دوره | دوره ایلامی کهن |
تاریخ ساخت | ۲۲۰۰ سال پیش از میلاد (اواخر هزاره سوم پیش از میلاد) |
محل اکتشاف | شهرستان مرودشت فارس |
محل نگهداری | موزه ایران باستان |
کاربرد | جام - گلدان |
اطلاعات فیزیکی | |
جنس | نقره |
اثر از نوع قلمکاری میباشد. بر بالای این جام نوشتهای به صورت نوار باریکی از خط عیلامی حکاکی شدهاست. |
کلاردَشت ناحیهای در استان مازندران و ۴۸ کیلومتری شهر چالوس است. ۱۷۰ کیلومتر با تهران فاصله دارد. مرکز کلاردشت حسنکیف است. کلاردشت دشتی بر فراز کوهها است. وسعت این منطقه در حدود ۱۵۰۹ کیلومتر مربع است.
این ناحیه از جنوب به قلهٔ تخت سلیمان تا حدود گردنهٔ کندوان و از شمال بهدریای خزر و شهر عباسآباد، از شرق به چالوس، نوشهر و کجور و از غرب بهقزوین و الموت محدود است.
اکثریت مردم بومی و غیر مهاجر در کلاردشت به زبان مازندرانی[۲][۳][۴] سخن میگویند. عدهای از مردم کلاردشت به زبان کردی سخن میگویند که از دیرباز به آنها خواجه وند گفته میشود؛ که از کرمانشاه هستند.
جام طلایی دو شیر یکی از آثار باستانی است که در منطقه کلاردشت دراستان مازندران واقع در ایران کشف شدهاست. این جام با یک ردیف نقش برجسته شیر است که سر دو شیر از طرفین به جام پرچ شدهاست. قدمت این جام حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد است. جام طلایی کلاردشت در تهران، موزه ایران باستان نگهداری میشود.
کلاردشت دو جاده ارتباطی مهم دارد. جاده نخست در جاده چالوس از مرزن آباددر ۲۵ کیلومتری جنوب چالوس منشعب شده و با مسیری ۲۰ کیلومتری که از میان تپههایی که بر دامنهشان گندم و جو کاشت میشود به کلاردشت میرسد. جاده دوم از عباسآباد واقع در جاده کناره خزر، در بین راه چالوس و تنکابن منشعب شده و با طول ۲۵ کیلومتر پس از گذشتن از جنگلهای متراکم و بسیار زیبا در ناحیه مکارود به غرب کلاردشت میرسد.
در منطقه کلاردشت ۴۵ قله با ارتفاع بیش از ۴۰۰۰ متر قرار دارد که نمونه کمنظیری را بوجود آوردهاست. علمکوه با ارتفاع ۴۸۴۵ متر بلندترین آنهاست.[۵]
کلاردشت دشتی است در میان درهای باز و گسترده که ییلاقات و آبادیهای فراوانی را دربر گرفتهاست. مرکز کلاردشت «حسن کیف» بوده و در ده زیبای رودبارک در زیر قله علم کوه با رودخانهای پرآب و زیبا و ویلاهای متعدد از محلهای مهم و جاذبههای گردشگری ویژه منطقه بهشمار میرود. کلاردشت در ایران به بهشت گمشده معروف شده و هرساله به دلیل زیبایی طبیعی و بینظیر و آب و هوای بسیار مطبوع و به ویژه درفصل تابستان پذیرای هزاران گردشگر داخلی و خارجی است.
جام طلایی دو شیر | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کلی | |
نام | جام طلایی دو شیر |
تاریخ ساخت | حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد |
محل اکتشاف | منطقه کلاردشت در استان مازندران |
محل نگهداری | موزه ایران باستان |
اطلاعات فیزیکی | |
جنس | طلا |
این جام با یک ردیف نقش برجسته شیر است که سر دو شیر از طرفین به جام پرچ شدهاست. |
جام طلای حسنلو یکی از آثار باستانی برجسته ایران است که در جریان کاوشهای رابرت اچ. دایسون در تپه حسنلوی نقده (سولدوز) در سال ۱۳۳۶ کشف شد. این اثر قدمتی ۳۲۰۰ ساله دارد و احتمالاً نقش به سزایی در شکلگیری هنر دوره بعدی یعنی دوره مادها داشته است.
این اثر ۲۱ سانتی متر بلندی، ۲۵ سانتی متر قطر و ۹۵۰ گرم وزن دارد. بر روی جام نقش خدایگان سه گانه: خدای زمین، خدای آب و خدای خورشید حک شدهاست. نقش پهلوانی که با هیولا میجنگد، الههای ایستاده روی دو قوچ، نقش بدن انسان بر پشت یک پرنده و مطابقت صحنهها با یک حماسه حوری از نقشهای موجود بر روی این جام است. سازمان میراث فرهنگی برای نخستین بار آن را در سال ۱۳۷۷ به نمایش عمومی گذاشت.[۱].
بر روی بدنه این جام معروف، نقشهای بسیاری حک شدهاست که احتمالاً داستانی حماسی را روایت میکند. در جلد اول کتاب کهن دیار که قسمتی از مجموعه آثار ایران باستان در موزههای بزرگ جهان را به تصویر کشیده است، در رابطه با این جام آمده است:
در ردیف بالایی، ایزدی بالدار سوار بر گردونهای که یک گاونر آن را میکشد، به سوی کاهنی در حرکت است که جامی در دست دارد و در این حال از دهان گاو، رودی جاری است که احتمالاً نماد حیات و باروری محسوب میشود. در ردیف پایینی و زیر گردونه حیات، پهلوانی در حال نبرد با موجودی نیمه انسان و نیمه اژدها است. از تصاویر قلم زنی شده آن سوی جام میتوان به ایزدهای شاخدار سوار بر ارابه، کاهنانی که در حال حمل قوچهای قربانی هستند، پهلوانی که گرز و کمان در دست دارد، مردی که در حال رام کردن شیر است و پدر و مادری که در حال بازی با کودک خردسالشان هستند، اشاره کرد.
این جام که در زیر اسکلت مردی یافته شده، ضربه خورده و کج میباشد. کارشناسان بر این باورند که این مرد با در دست داشتن جام در حال فرار از دست سپاه مهاجمان بوده، و چون در حال فرار جانش را از دست داده جام در زیر فشار بدنش ضربه خورده و کج شدهاست. در حال حاضر این جام در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
تندیس نقرهای گاو نشسته یکی از اشیای باستانی است که متعلق به دوران نیا-ایلامی است. قدمت این تندیس ۲۹۰۰ تا ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد است. سر و دستان موجود، گاو است و تن آن انسان میباشد. تندیس نقرهای گاو نشسته در جنوب غرب ایران کشف شدهاست. این تندیس ۱۶٫۳ سانتیمتر ارتفاع دارد. مجسمه نقرهای لباس مخصوصی را بر تن کرده که دارای الگوی پله-پله میباشد و به شکلی راه راه آن را مزین کردهاست. گاو در حال گرفتن یک جام با دهانه لولهای است. تندیس نقرهای گاو نشسته در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود.
تندیس گاو ایلامی با لباسی منقوش به طرح پلکانی و جام دهانه داری که در دست دارد، آمیختگی جالبی از ویژگیهای انسان و حیوان را نمایش میدهد. البته این گونه نمایش ترکیبی (حیوان در نقش انسان) در دوره ایلامی مقدم معمول بوده و احتمالاً نشان نوعی قدرت فوق طبیعی بوده که از طرف خدایان به پادشاهان اعطا میشدهاست. با اینکه کاربرد این تندیس کاملاً مشخص نشدهاست، نوع جام و طرحهای حک شده روی لباس، بیانگر نوعی مراسم آیینی یا جشن مذهبی است. همچنین جنس نقرهای این مجسمه معروف که در عصر مس (حدود ۵۰۰۰ سال پیش) ساخته شده، علاوه بر هنرمندی قابل ستایش سازندگان آن، بیانگر پیشگامی تمدن ایلام در فناوری استخراج و ذوب فلزات
گرانبها است.
تندیس نقرهای گاو نشسته
تکوک بزرگ و باشکوهی که به شکل سر یک بز خلق شده است در موزه رضا عباسی واقع در خیابان شریعتی تهران نگهداری میشود. مسئولین موزه این تکوک زیبا را به گونهای در محفظهای جداگانه قرار دادهاند که این امکان را به شما میدهد تا از زوایای مختلف این ریتون ۲۷۰۰ ساله را ببینید. ریتون پیش رو در دوره مادها، یکی از قدیمیترین حکومتهای ایرانی و از طلا ساخته شده است. از ویژگیهای بارز این ریتون زیبا تنها جنس طلایی آن نیست، بلکه دقت، ظرافت و جزئیات موجود روی آن همگی بسیار چشمگیر و قابل توجهند
دوره تاریخی تکوک زرین: مادها / قدمت: قرن هفتم تا ششم پیش از میلاد / جنس: طلا / محل نگهداری: موزه رضا عباسی
جام طلای هخامنشی گاو،موزه رضا عباسی
ریتون نقره هخامنشی آناتولیای باستانی
هواللطيف»
مقدمة
انسان از دیرباز تاکنون، در جستجوی زیباییهای مادی و معنوی، و یافتن راهی برای ماندگار کردن آنها، در درون و بیرون خود، پیوسته به هنر پناه آورده است. او در این جستجو، برای شکل بخشیدن به تفکرات، احساسات و عواطف و ناگفته های خود، از خاک، سنگ، فلز، چوب و ... استفاده و نقش آفرینی می کند. در این کتاب، قصد داریم پژوهندگان هنر را با نقش آفرینی بر فلز - که از هنرهای قدیمی ایران است و با نام قلمزنی شناخته می شود - آشنا کنیم.
در همین راستا، در فصل اول، مروری بر تاریخچه فلزکاری در دوره های مختلف هنری ایران با تأکید بر آثار برگزیده قلمزنی آن خواهیم داشت تا بیش از پیش غنای کشور خود را، در این هنر، دریابیم. و نیز، با انواع فلزات مورد استفاده در قلمزنی و شیوه های گوناگون این هنر، آشنا شویم.
در فصل دوم، ویژگیهای کارگاه قلمزنی و ابزارهای اصلی و جانبی و اصول ایمنی و بهداشت کارگاه را شرح خواهیم داد. کار عملی قلمزنی از فصل سوم آغاز می شود و در آن با چگونگی انتخاب طرح و روشهای انتقال آن آشنا می شویم.
در فصل چهارم، با انواع قلمها و اثرات آنها، شیوه استفاده از قلم و چکش و کارهای تکمیلی قلمزنی آشنا می شویم. امید ست هنرجویان، با علاقه و تلاش، این هنر را فرا گرفته، با جذابیتهای آن بهتر آشنا شوند و در انجام و تجربه هنر قلمزنی کوشا باشند .
پیشینیان ما زیباترین و ارزنده ترین آثار فلزی دنیا را از خود به یادگار گذارده اند، امیدواریم ما نیز با نیروی اندیشه و دستهایمان، زندگی خود و تاریخچه هنری کشورمان را غنی تر و لطیف تر سازیم.
در پایان، از تمامی استادان، سازمان میراث فرهنگی و دوستانی که ما را در این کار یاری دادند تا گامی پویاتر برداریم سپاسگزاری می نماییم .